حس غریب تنهایی
حسی که وجودش را در برگرفت
تنهایی اش را به دست باد سپرد.
اما....
لحظه های تنهابودن را در گوش شب نجوا کن
آرزوهایت رادر لحظه های تنهایی جستجو کن
آرزوهایت را با ستاره ها بشمار
می گویند
مرداب تنهاست .........وتو تنهاتر ،
می گویند
مرداب تو را هم در برگرفته ،
غم غریب مرداب ،
غم پرنده ی گرفتار در مرداب,
حس غریب تنهایی ، حسی که وجود تورا در برگرفته
اماخود
با تو بودن را محبوس به بی تو بودن کرده ای
چه آرامش دوری ایست ....... در تمام لحظه ها ی آرامش ,حس مرداب تو رادارم.
حس دریایی که از بی موجی به مرداب بودن رسیده است ،
سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره
به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات
به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن . . .
.
.به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه
میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه
به دوستاش بگه این پدرمه
. .
و در آخر به سلامتیه دوست نازنینی که گفت:
قبر منو خیلی بزرگ بسازین…. چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم !
.
.
.
(به سلامتی تو)
لینکت کردم