باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

ما دوتا با هم بودیم

توخنده ها تو شادی ها

توی غم و تو غصه ها

کنار هم شاد بودیم

هیچکی نبود همتای ما

من با تو زنده بودم

برای تو می جنگیدم

اگه یه روزی نبودی

بدون تو میرنجیدم

لحظه شماریهام برای دیدنت

برای لحظه ی خندیدنت

برای دیدن چشات

برای رنگ اون موهات

آخه تو ماله من بودی

چی شد یه هو خسته شدی

دور شدی

مثل یه پنجره بسته شدی

رفتی و من تنها شدم

بدون تو مرده شدم

آب شدم

خاک شدم

اشکی غلتید به روی گونه ام

از زندگی ام خسته ام

برای پرواز آماده ام

چشام خیس دفترم خیس

دگر وقتی برای ماندن نیست

حال نه جای دلتنگیست

بی صدا باید خفت

باید مرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد