باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

اخر حرف این زندگی چیست؟

. خواستم زندگی کنم راهم را بستند*

. وقتی خواستم به عشق روی اورم گناه پنداشتند*

. وقتی که به راستی سخن گفتم, گفتند دروغ است*

. وقتی که به ستایش روی اوردم گفتند خرافات است*

. وقتی گریستم گفتند کودکانه است*

. وقتی خندیدم گفتند دیوانه است*

** اما حالا دیگر سخن نمی گویم هیچ بلکه هیچ نمی کنم می گویند عاشق شده است**

نظرات 3 + ارسال نظر
آیدا جمعه 22 مهر 1390 ساعت 16:20 http://www.ladywolf.blogfa.com

سلام مسعود جان ایشالا موفق باشی و دانشگاه دولتی همون رشته ای که دوست داری دربیای والا من کاری که خودم میکنم اینه که تمام درسامو اول دوره میکنم بعد تستاشونو میزنم اگه تو هم میتونی این کارو بکن ساده ترین و راحتترین کاره فقط سرخودتو با کلاسهای زیاد مشغول نکن

افسون جمعه 22 مهر 1390 ساعت 19:04 http://asemunemahtabi1.blogsky.com

قشنگ بود واقعا بعضی وقتا اینجوریه

چرا به دیگران اجازه بدی راهتو ببندند

وقتی عشقت پاک باشه چرا گناه باشه شاید عشق عشق به خدا باشه

تو همچنان راست بگو و به صداقتت حرفات ایمان داشته باش

نه اگه ستایش واسه خدا باشه باشه اصلا خرافات نیست

نه گریه آدمو آروم میکنه

خنده دل و شاد میکنه

و هر کی هر چی نمیخواد بگه

تو اونجوری که میدونه درسته زندگی کن واسه خودت زندگی کن نه برا مردم

چقد حرف زدمااا
این جواب این شعره بودا

افسون جمعه 22 مهر 1390 ساعت 19:37 http://asemunemahtabi1.blogsky.com

آی دیتو بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد