باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

تماس با خارج از زمینیان !!!

ضمن سلام و آرزوی بهترین اوقات

یوفو چیست ؟

اندکی پیش از نیمه شب بیست و ششم مهرماه 1352(هیجدهم اکتبر 1973) است . خلبان لاری کوین با بال گردان خود و با چند تن خدمه در حال پرواز آزمایشی روزمره در نزدیکی شهر مانسفلید در ایالت اوهایوی آمریکاست ، ناگهان نور قرمزی بال گردان را در بر می گیرد ...

این وقایع جالبی که براتون در نظر گرفتم رو هم می تونید در ادامه مطلب مطالعه کنید یا از همین زیر دانلود کنید.

ارتباط با خارج از زمینیان. Doc

ارتباط با خارج از زمینیان. Pdf


در حالی که خلبان کوین در کمال شگفتی هنوز در پی کشف دلیل نور قرمز است ، چیز پرنده ناشناسی که نوری سرخرنگ از خود می افشاند ، در کنار بال گرد ان پدیدار میشود. او می خواهد از سر راه این جسم کنار رود ، ولی تلاش بی فایده است : این چیز پرنده بدون حرکت در کنار بال گردان ، معلق باقی می ماند . سپس ناگهان نور سبز رنگی کابین بال گردان را فرا می گیرد،و دستگاه اسرارآمیز بدون سر و صدا در آسمان دور دست ناپدید می شود . در همان هنگام دستگاه مخابراتی بال گردان از کار می افتد و بال گردان خود به وسیله نیروهایی نامریی چندین متر به ارتفاع بالاتر کشیده می شود، تا بالاخره خلبان دوباره آن را مهار می کند .

این گزارش نمونه ای از گزارشهای بسیار زیادی است که در باره برخورد های وصف نا شدنی با (یوفوها) ، یا چیزهای پرنده ناشناس وجود دارد . از حدود پنج دهه قبل مردم از جمله ناظران ورزیده ومتبحر از قبیل خلبانان و ناخداهای کشتی ها از چنین مشاهدات و برخوردها یی گزارش می داده اند.   اغلب آنها گلوله ها یا صفحات درخشانی را دیده اند که ناگهان در آسمان ظاهر شده اند ، گاهی آرام در آسمان معلق ایستاده اند ، سپس دوباره با سرعتی باور نکردنی در کنبد آسمان دور شده و مثل برق ناپدید شده اند . صدها تصویر از چنین چیزهای پرنده و اسرار آمیز در روزنامه ها  انتشار یافته اند .

خیلی سریع برای این مشاهدات اسرارآمیز توضیحاتی به وجود آمد: این چیزها باید اصولا سفینه هایی فضائی باشند که ساکنان یک دستگاه سیاره ای ناشناس ، که از نظر فناوری بر ما برتری دارند ، به وسیله آنها از زمین دیدار می کنند .  

 این توضیحات همچنین هنرهای پروازی عالی و چشمگیر این چیزها ، از قبیل پدید و ناپدید شدن اسرار آمیز آنها را توجیه می کرد : بیگانگان تنها قصد داشتند به مشاهده و پژوهش در باره ما بپردازند ، ولی هنوز نمی خواستند با ما تماس برقرار کنند.

بشقاب پرنده ها از چه زمانی مشاهده شده اند ؟                                                                        

تاریخ آغاز پدیده یوفوها یا بشقاب پرنده ها به درستی مشخص است : در سوم تیر ماه 1326 (بیست و چهارم ژوئن 1947 ) خلبان آمریکائی  کنث آرنولد نه وسیله پرنده عجیب را بر فراز کوههای کالیفرنیا مشاهده کرد. او در این باره چنین توضیح داد: آنها پروازی جهشی داشتند ، مثل این که بشقابهایی را بر روی آب پرت کنیم که باسطح آب برخورد می کنند و دوباره به هوا بر می خیزند . خبرنگاران و گزارشگران روزنامه ها بلافاصله به این توصیف موثر و دلنشین چنگ زدند و به این ترتیب بود که واژه « بشقاب پرنده » متولد شد. بسیاری از مردم این گزارش را خواندند و خیلی از آنها نیز از آن پس گزارشهایی را به روزنامه ها ارسال داشتند که آنها نیز چیزهای پرنده دوار صفحه مانندی را دیده اند . در ظاهر این اجسام پرنده نادر به یکباره در سراسر جهان و در هر زمان از روز و به خصوص در اوقات شب بر فراز آسمان ظاهر می شدند .

اشخاص معدودی نیز کمی پس از آن حتی ادعا کردند که موجوداتی انسان گونه و عجیب و غریب از 

بشقاب پرنده ها پیاده شده ، با آنان صحبت کرده  و آنها را به سفر فضایی در پهنه کیهان دعوت      کرده اند . در این زمینه به خصوص شخصی به نام « جر ج آدامسکی » که از قرار معلوم در رصدخانه مشهور «مونت پالومار» در کالیفرنیا اشتغال داشت ، معروف و شناخته شد.

او چندین کتاب در باره سفرهای فضایی بشقاب پرنده ای خود انتشار داد و این کتابها  در تیراژهای میلیونی در سراسر جهان به فروش رفت .

اشخاص دیگری گزارش دادند که آنها توسط سرنشینان بشقاب پرنده ها به اسارت  در آمده اند و بر عرشه بشقاب پرنده ها تحت عملهای جراحی و نادر و عجیب قرار گرفته اند بدیهی است که تاکنون با وجود آن که از سوی سازمانهای پژوهشی جوایز با ارزشی برای کسانی که بتوانند قراین و شواهد چنین جراحیهایی را ارائه دهند در نظر گرفته شده است ، هنوز این سازمانها نتوانسته اند رد و اثری از چنین جراحیها یی را به اثبات رسانند.

گزارشهای مربوط به مشاهده یوفوها تا چه اندازه قابل اعتمادند؟

بنابر نظر سنجیهای آماری ، بیش از یک پنجم تمام مردم به شدت وجود سفینه های فضایی بیگانه را باور دارند : بسیاری از مردم خود گزارش مشاهده بشقاب پرنده ها را داده اند . یکی از مشهورترین شاهد های عینی مشاهده بشقاب پرنده ها ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا «جیمی کارتر» است . سرپرستان رصد خانه ها و موسسه های ستاره شناسی تقریبا به طور روزانه تلفنهای اشخاصی را که از مشاهده بشقاب پرنده ها گزارش می دهند دریافت می کنند .

به هر حال پژوهشگران علمی آسمان ، یا اخترشناسان این قضایا را اصولا باور ندارند و دلایل بسیار خوبی هم برای این کار دارند . هر چه نباشد آنها تقریبا هر شب آسمان را باتلسکوپهاس خود نظاره می کنند و با این حساب باید از مدتها پیش بشقاب پرنده ها را در برابر تلسکوپ و یا ذوربین عکسبرداری خود می دیدند . ولی آنها هرکز بشقاب پرنده ای ندیده اند .

نیروی هوایی آمریکا نیز به این نتیجه رسید . نظامیان از همان آغاز ادعای مشاهده بشقاب پرنده ها با جدیت به پژوهش در این باره پرداختند ، زیرا مراقبت از حریم فضایی کشور نیز یکی از مهمترین ماموریتها و وظایف آنهاست .

 در آن زمان تنش سیاسی زیادی بین آمریکا و روسیه وجود داشت ، و در هرحال این «چیزها ی پرنده ناشناس » همچنین  می توانستند وسایل پرنده جدید ساخت شوروی باشند.

البته خلیی سریع مشخص شد که بخش بسیار بزرگی از گزارشها در باره مشاهده بشقاب پرنده ها به سادگی قابل توجیه بودند. اغلب این گزارشها متکی بر خطای دید بودند . بیشتر مردم ستارگان نورانی  یا سیاره ها هواپیماها ی بلند پرواز ، بالونهای هواشناسی بخشهایی از بدنه موشکها یا شهاب سنگهایی را که با درخشش و در حال اشتعال وارد جو زمین می شدند ، مشاهده می کردند و آنها را بشقاب پرنده می پنداشتند .حتی گونه خاصی از ابرها که به ابرهای عدسی گونه مشهورند به شکل حیرت آوری مانند «بشقاب پرنده اند» برخی از گزارشهای افراد در باره دیدن بشقاب پرنده که در شب و با سرعت حرکت می کردند ، بعد مشخص شد که بازتاب نور اتومبیل های در حال عبور بر سیمهای خیس قطارهای برقی شهر و یا پرتوهای نوری نورافکنها برابرهای ارتفاع پایین بودند . امروزه مردم پرتوهای نور لیزری را که در برخی از جشنهای برای ایجاد جاذبه بیشتر به آسمان شب پرتاب می شود و نیز با بشقاب پرنده اشتباه می گیرند و بر بشقاب پرنده می گویند که ( کارتر رئیس جمهور آمریکا در تاریکی )‌ روشنی غرب روزی در سال 1969 دیده است ، توجیه ساده ای پیدا شد . او تاریخ زمان و مکان مشاهده خود را بدقت یاداشت کرده بود اختر شناسان به این ترتیب موفق شدند به سادگی محاسبه و مشخص کنند که در تاریخ و زمان مذکور سیاره ناهید در آن مکان در آسمان میدرخشد .

به ظاهر کارتر این سیاره فوق العاده نورانی را به جای بشقاب پرنده گرفته بود. اگر بدرستی در این منطقه آسمان بشقاب پرنده ای ظاهر شد او می بایست دو چیز نورانی را در آسمان می دید ( که یکی مربوط به بشقاب پرنده و دیگری به سیاره ناهید بود.)

حتی اشخاص متخصص و متبحر نیز گاهی دچار اشتباه می شوند. این موضوع  در باره گزارش خلبان بالگرد « لاری کوی ین » نیز صدق دارد . بازرسی های ،  بازپرسها  و پرس وجوهای مفصل از خدمه بالگرد آنچه را که براستی اتفاق افتاده بود روشن کرد ارتباط مخابراتی بالگردان به دلیل آن که در آن هنگام در ارتفاع کم پرواز می کرد و کوهستانهای اطراف منطقه پرواز انواج رادیوئی را می پوشاند قطع شده بود بشقاب پرنده در واقع یک شهاب سنگ در حال سقوط  بود به عبارتی دیگر قطعه سنگی آسمانی  از فضای کیهانی بود که هنگام ورود به جو زمین داغ شده بود و به رنگ سفید مایل به سرخ می درخشید ولی در بالا رفتن ناگهانی بالگرد ، شهاب سنگ نقشی به عهده نداشت بلکه خود خلبان کوین  مقصر بود خلبان از ترس اهرم هدایت را بطرف خود کشید تا ارتفاع بگیرد و از سقوط وسیله جلو گیری کند . این واکنش غریزی و ناخودآگانه بود که وی پس از وقوع دیگر آن را بخاطر نمی آورد شهاب سنگ نیز بدیهی است که در آسمان شناور معلق نبود و لی در اثر حرکت اهرم کنترل و فرمان با لگرد به وضعیتی چرخید ، که چنین به نظر آمد که گلوله آتشین در هوا شناور و بدون حرکت توقف کرده است تمام این وقایع در مدت زمان یک ثانیه اتفاق افتاد ولی طول زمان در نظر خدمه و سر نیشنان بالگرد خیلی بیشتر به نظر آمد .

و نور سبز رنگ چه بود ؟

ایجاد آن نور بخاطر سایه بان شیشه ای سبزرنگ محافظ در برابر نور خورشید بود که در بالای پنجره بالگرد قرار داشت و نور شهاب سنگ از فیلتر سایه بانه سبز رنگ به داخل اتاق بالگرد تابید .

علاوه بر آن بدیهی است که اشخاص زیادی وجود داشته و دارند ، که تنها قصد دارند با داستانهای بشقاب پرنده ای شان خود را معروف و مهم سازند . با بررسی دقیق تر گزارش های‌‌‌‌‌  به ظاهر بشقاب پرنده آدام سکی مشخص شد که او به هیچ وجه به کادرل علمی رصد خانه مشهور منت پارلو مار کالیفرنیا تعلق ندارد، بلکه تنها یک دکیه روزنامه فروشی را در جاده منتهی به رصد خانه اداره می کنند .

 

و داستان سفر با بشقاب پرنده موجودات بی  گانه را از خودش در آورده و انتشار داده است ولی افشای این مطلب در آدام سکی موجب قطع فروش کتاب هایش نشد و بسیاری از کسلنی هم که از او تقلید کردند و داستانهای تخیلی خود را در باره بر خورد با بیگانگان خارج از زمین و سفر با بشقاب پرنده ها انتشار دادند ، موفقیت زیادی در این زمینه داشتند .

تصاویری هم که تا کنون توسط اشخاص گوناگون به  ظاهر از بشقاب پرنده گرفته شده است ، یا نوعی خطای باصره یا تصاویر تقلبی و مونتاژ بوده اند سالهاست که پژوهشگران بشقاب پرنده ها در آمریکا ، پاداش و جوایز بسیار بالای را برای ارائه اسناد ومدارک روشن و رد ناشدنی در باره سفینه فضایی بیگانه تعیین کرده اند ولی تا کنون موفقیتی در این زمینه کسب نکرده اند و مدارک قابل اعتمادی  به دست نیاورده اند با وجود تمام این پژوهشها و بررسیها و افشا گری و کلاه برداری ها و میلیونها نفر از مردم جهان همچنان به وجود موجودات بیگانه که در بشقاب پرنده های خود که از زمین دیدار می کنند اعتقاد راسخ دارند . گویی در عصر حاضر ، برای بسیاری از مردم ، این اندیشه که ما در عالم کائنات تنها نیستیم ، آرامش بخش است .

فضانوردان بیگانه چه شکل و شمایلی می توانند داشته باشند ؟

آیا اصولا به غیر از ما موجودات زنده ای در عالم کائنات یا کیهان وجود دارند ؟ البته این پرسشی است که هنوز روشن و معلوم نیست . برخی از دانشمندان ایجاد حیات بر زمین را فرآیندی چنان اتفاقی و تصادفی می دانند که معتقدند این فرآیند در تمام عالم منحصر به فرد است . از سوی دیگر شمار عظیم و باور نکردنی صد میلیارد خورشید ، آن هم تنها در کهکشان راه شیری ما ، از این انگاره دفاع میکند که لااقل بر شمار معدودی از سیاره های ، دستگاههای خورشیدی دیگر ، حیات ایجاد شده است .

اگر هم حیات بر سیاره های دیگر وجود داشته باشد ، نمی توان چنین انگاشت که آنها مانند آدمیان به نظر می آیند . در سیر تکامل انسان از پیشینیان جانوری ساده تا انسان ، تصادفها و اتفاقهای بسیار رخ داده است .

احتمال این که این سیر تکامل بدرستی به همین شیوه در مکان دیگری جریان یافته باشد، در عمل صفر است . تنها به این دلیل باید به گزارشهای باور دارندگان بشقاب پرنده ها در باره برخورد با موجوداموجودات شبیه آدم تا حد بسیار زیادی با دیده شک و تردید نگریست .

اگر بخواهیم دیدار کنندگان بیگانه کیهانیمان را  در نظر مجسم کنیم ، باید نیروی تخیل خود را بسیار به کار اندازیم شاید آنها به هیچ یک از میلیونها موجود زمینی هیچ شباهتی نداشته باشند . ولی از سوی دیگر به طور مسلم آنها هم مانند ما تابع قوانین طبیعی یکسانی هستند ، زیرا این قوانین در تمام کیهان صدق دارند. به این ترتیب آنها تنها قادرند با کمک یک وسیله دارای فناوری بسیار پیشرفته نزد ما بیایند . به عبارت دیگر آنها باید بر مسافتهای بسیار طولانی بین ستارگان ، بر نیروهای گرانشی سیاره ها و بر فضای خالی از هوا غالب آیند . برای این کار آنها نیاز به سفینه های فضایی با موتورهای رانشی مناسب دارند .  

ولی این موجودات خارج از زمین نمی توانند این موتورها را بدون هوش و استعداد و نبوغ کافی و لازم و بدون «اعضای فعالیتی »( مانند دستها و انگشتان ) بسازند . این کار با منقار و چنگال شدنی نیست .

به علاوه آنها باید حرکت کنند و این سو و آن سو بروند تا بتوانند مواد خام مورد نیاز را به دست آورند و استخراج کنند و به کار گیرند: برای این کار آنها نیاز به ساختار بدنی بسیار پایداری دارند .             

باید بتوانند ببینند که چه کاری میکنند حال می خواهد در طیف نوری قابل دیدن برای ما باشد یا طیفهای با طول موج متفاوت و به احتمال خیلی زیاد آنها نیز دید فضایی یعنی سه بعدی دارند ، به عبارت دیگر آنها نیز حداقل دو چشم دارند ( یا شاید هم خیلی بیشتر ، و برای دیدن طیفهای نوری گوناگون .) آنها باید بتوانند با یکدیگر صحبت کنند ، زیرا یک موجود زنده به تنهایی نمی تواند چنین وظایف و ماموریتهایی را به انجام رساند . البته حتما لازم نیست که زبان آنها همان چیزی باشد که ما از مفهوم زبان درک می کنیم ، به عبارت دیگر حتما لازم نیست زبان آنها با کمک ایجاد صوت باشد .

شاید آنها به جای این کار با علائم نوری ، مانند کرمهای شب تاب با نوسانهای الکتریکی مانند بعضی از ماهیها ، یا با علائم شیمایی (بوها ، چیزهای مانند مورچه ها ی ما ) با همدیگر ارتباط برقرار کنند. شاید آنها در ابتدا هیچ گاه روش گفتگوی ما را به عنوان وسیله ارتباط و تفاهم و متقابل تشخیص ندهید ( که یکی از دلایل آن  می تواند فقدان « گوش» در این موجودات باشد ) و شاید هم آنها خود هیچ قادر نباشند صداهای مشابهی تولید کنند. در واقع ما خود نمی توانیم حتی با دولفینها یا میمونها صحبت کنیم ،صحبت با مورچه ها و حلزونها که دیگر جای خود دارد.

بدیهی است که اختر شناسان دیدار بیگانگان کیهانی را از زمین کاملا امکان ناپذیر می دانند . آنها با فاصله های عظیم و بیکران کیهان آشنا یی دارند- نوری که بیشترین سرعت را دارد برای رسیدن به نزدیکترین خورشید همسایه ما به بیش از چهار سال زمان نیاز داریم.یک سفینه فضایی بیگانه که به سوی زمین می اید ، باید خیلی خوش قبال باشد که به ما برخورد کند .به خصوص به این خاطر که دیدار کننده گان بیگانه نخست هنگامی که به نزدیکی دستگاه خورشیدی ما برسد می توانند تشخیص دهند که خورشید حداقل یک سیاره دارد که که بر آن حیات وجود دارد – هشت سیاره دیگر کاملأ فاقد حیات اند، و شاید این برای سیاره ، اغلب خورشید ها صدق کند .

علاوه بر آن ،آنها باید درست در نقطه زمانی صحیحبر زمین فرود بیایند . در زمین در حال حاضر حدود4600 میلیون سال عمر دارد ، که در اکثر این زمان تنها حیات   

 موجودات کوچک میکروسکوپی در زمین وجود داشته است . سابقه حیات انسان در زمین حداکثر صد هزار سال است . اگر تمام عمر زمین را تاکنون متراکم کنیم و فقط یک سال بینگاریم می توانیم بگوییم که نسل بشر در دو ثانیه آخر قبل از نیمه شب پایان سال در زمین پدید آمده است . اگر با نظر خیلی خوش بینانه بخواهیم به مسئله بنگریم ، دیدار کننده بیگانه تنها می توانند از چند دهه قبل با موجوداتی در زمین مواجه شوند که درک مسلمو آگاهانه از سفر فضایی و موجودات خارج از زمین دارند.

شاید فضای نوردان بیگانه هزاران سال پیش از سیاره ما دیدار و با پیشینیان ما صحبت کرده باشند . بدیهی است که نیاکان ما در آن زمان نه چیز زیادی درباره عالم می دانستند و نه درک و فهمی از یک فناوری بسیار پیشرفته داشتند .

آیا فضا نوردان بیگانه  زمانی از زمین دیدار کرده اند؟ به این سبب آنها شاید این بیگانگان نیرومند  را به عنوان خدایان خویش می دانستند . این مسئله ها است که حداقل نویسنده سوئیسی (اریک فون دیکن) از دهها سال پیش در نوشته های خود ادعا کرده است . نخستین کتابهایش در این باره که در سال 1968انتشار یافت به یک باره او را مشهور کرد : (خاطراتی در آینده ، معماهای حل نا شده گذشته ) نام داشت او در این کتاب ادعا کرد که بسیاری از این چیزها که که در نظر باستان شناسان اسرار آمیز و معما گونه جلوه می کند ، در واقع توصیف ونمایش ناشیانه وقایع و حوادثی اند که در زمان اجداد و نیاکان ما اتفاق افتاده و برای آنها درک ناشدنی و نا مفهوم بوده اند .

اگر چه دنیکن به هیچ وجه نخستین کسی نبود که چنین ادعاهای را مطرح می کرده و در کتاب خود تقریبا در تمام بحث و جدالها نویسندگان دیگر اشاره و استناد کرده بود اما کتابش در تمام جهان بسیار مشهور شد . شاید زمان برای ابراز چنین عقایدی مناسب بود آمریکائیان اقدام به فرود آمدند بر سطح کره ماه کرده بود به این ترتیب در ضمیر آگاه بسیاری از مردم دروازه ورود به عالم کائنات گشوده شده بود علاوه برآن این کتاب به سبک بسیار هیجان انگیز نگاشته شده بود و قوه تخیل و تصویر انسان تحریک می کرد  دنیکن پس از آن کتابهای زیاد دیگری در ضمینه های مشابه نوشت او انبوهی از اسناد و مدارک و شواهد برای ادعای خود مطرح می کرد اگر انسان نوشته های خود را باور کند بیگانگان خارج از زمین نه تنها بار از زمین دیدار کردند بلکه بطور چشم گیر در وقایع و فرآیندها زمین دست داشت به ادعا این نویسنده ( خدایان ) بیگانه با روشهای با فن آوری ژنتیک (توارثی ) عوامل وراثتی ما را تغییر دادند تا نبوغ و استعداد مان را افزایش دهند آنها در ساخت اهرم ثالاثه مصر کمک کردند به انسان اختر شناسی کشاورزی و پزشکی آموختند و حتی بعضی از انتخاب شد گان را به سفرهای فضائی کوتاه بردند.

 او هم چنین وقوع برخی از وقایع را که در کتاب مقدس انجیل به آن اشاره شده است به بیگانگان خارج از زمین نسبت می دهند : آنها انسان را با طوفان نوح تنبه کردند و قبلا نوح را با دستگاه مخابره رادیوئی از آن اگاه کردند آنها در یک سفینه فضائی با یک از پیامبرانی که از انجیل او را نامبرده شده به نام (هزقل ) دیدار کردند آنها قوم یهود را که به مدت چهل سال با موسی (ع) در صحرا سرگردان بودند با ماشین منا تغذیه کردند و در قرآن کریم و انجیل به تغذیه قوم یهود اشاره شده است اهالی سودوم و گومورا (قوم لوط ) را به عنوان بمب اتمی نابود کرد شمار زیادی اسناد و مدارک که دنیکن در کتاب خود می آورد در نظر اول محکم و قانع کننده به نظر می رسد.

 به این ترتیب که در بسیاری از نقاط کنده کاری ها بر روی تخته سنگ ها از موجوداتی انسان گونه را میتوان یافت که بر سر کلاه های مانند کلاه ایمنی فضا نوردان با انتن های بر آن دارند – آیا این نقشه ها تصویر فضانوردان که خود را در برابر هوا یا باکتریهای زمینی محافظت می کردند؟

 در بسیاری از نقاط زمین می توان دیواره عظیم و ساختمانهای بسیار بزرگ را که از سنگها و صخره های چند تنی ساخته شده است  یافت و از دیدن آن دچار شگفتی و تحیر شد این بناها و دیوارها  در زمانی ایجاد شده که هنوز بالابرهای ساختمانی ابدا و اختراع نشده بود از جمله در بریتانیا که (در غرب فرانسه ) که میل سنگ عظیم یک پارچه به ارتفاع بیست متر و وزن 380 تن قرار دارد. حدود 3200 سال پیش پیکره عظیمی را مسس سبطی (در مصر)بر پا شد که حدود هزار تن وزن دارد سنگهای ساختمانی هرم خئوپس در نزدیکی قاره البته یک فقط دو تن وزن دارد ولی مصریان برای ساخت این هرم 3/2 میلیون قطع سنگ را تا ارتفاع 146 متر بالا کشیدند و ساکنان جزیره کوچک (ایستر) در اقیانوس آرام جنوبی در حدود نیم راه امریکا جنوبی و استرالیا زمانی ده ها پیکره سنگی را که هریک چندین تن وزن دارند به ترتیبی اسرار آمیز و معما گونه در جزیره بر پا داشته اند .در صحرای ناتسکا در کشور پرو کیلومترها خطوط مستقیم و منحصر به فرد بر زمین نقش بسته اند که مانند باقیمانده یک فرودگاه بسیار قدیمی به نظر می آیند .

 در منطقه پالنگ (در مکزیک ) باستان شناسان نقشی را برروی سنگ یافتند که یک راهب قوم مایا را نشان می دهد در نظر اول این راهب مانند انسان که به نظر می رسید که در نوعی موشک نشسته است علاوه بر این در متنهای تاریخ قدیمی و از جمله در انجیل اشاراتی به سفینه های آسمانی نادر و عجیب شده است دنیکن این متن ها را تعبیر به گزارشهای اشخاصی می کند ، که چیزی را تجربه کرده و اشیایی را دیده اند که از محدوده ذهنی آنها فراتر و برای آنها برای این دیدها وپدیدها نیز نقش و نمودار مناسبی نتوانسته اند ترسیم کنند و بنا بر این تلاش کرداند تجربه خود را با واژه ها  و عباراتی که برای آنها آشنا بوده و در زبان خود در اختیاره داشته  ، بیان و توصیف کنند امروزه و در عصر سفرهای فضایی ، در وضعیتی هستیم که می توانیم معنای این گزارش را درک کنیم .

درعمل می توان گفت که هنوز معماهای مبهم و روشن نشوده زیادی درباره گذشته ما وجود دارد .

ولی در حال لازم نیست که برای توجیه و روشن کردن آنها از وجوده فضای نوردان بیگانه کمک گرفت . فرضیه های (دنیکن) در بررسی عمیق تر ، ازنظرعلمی تایید نمی شود ،بسیاری از (معماهای) او در واقعه معما نیست . برای نمونه اغلب نقابهای سر جانوران با شاخهای مربوط را نمایش میدهند بعضی ازاقوام این نقابها را هنگا م اجرای رقص جادوی شکاربه صورت می زدند .

آزمایشهای علمی نشان دادند که بناهای سنگی بزرگ را بدون شک می توان با ابزار ساده برپا داشت، بر دیوارهای معابد قدیمی مصر حتی نمودارهای تصویری ازروند انجام کار ساخت معابد حک شده است ولی دراین حکاکیها هیچ اثری ازکمک بیگانکان خارج اززمینی دیده نمی شود علاوه بر آن بسیاری ازبناها سنگی عظیم که به ادعای دنیکن در گذشته های کاملا تاریک ومبهم سا خته شده اند ، به هیچ وجه چندان قد یمی نیست . برای نمونه تاریخ  ساخت شهر های اقوام آزتک سده چهاردهم میلادی است  و به عبارت دیگر به زحمت قدیمی تر از کلیسای جامع شهر کلن اند .    

  قدیمی ترین میل سنگهای 12متری جزیره (استر ) حتی در حدود سال 1600 میلادی یا به عبارتی دیگر نزدیک به صد سال پس از کشف قاره آمریکا در سال  1492 ایجاد شده اند .  نقشهای صحرای ناتسکا نیز به

 ندرت قدیمی تر از آنند . سرخ پوستان محلی زمانی در ایجاد لایه سنگی تیره را که در بالا قرار داشته است و به این ترتیب شن های روشنی که زیر این لایه قرار داشته پدیدار شده است : زمین شنی هیچگاه برای باند پرواز مناسب نیست . پذیرش افسانه های قدیمی بعنوان تائید کتبی و رسمی فضانوردان زمانه های پیشین نیز به همین اندازه کار اشتباه انجام داده است که برای نمونه با شنیدن افسانه ( هنزل و گرتل) چنین نتیجه ای بگیریم که زمانی جادوگران براستی با استفاده از کیک پفکی ساختمانهای عظمی برپا می داشتند. متن های هزاران ساله باستان اغلب پر از نوشته های تصویری علائم و تشبه ها هستند . باستان شناسان اغلب به سالهای پژوهش نیاز داشته اند تا معنا و مفهوم واقعی این متون را در  یابند .  نقوش سنگی راهب مایا در شهر پالنگ مکزیک نیز در واقع یک سنگ قبر است ( سفینه فضایی ) یا ( موشک ) ادعایی دنیکن در این نقش نیز ، اگر دقیق به آن نگاه کنیم ، چیزی جز یک بوته ذرت نیست . 

نیروهای جهان دیگر

ارواح در چه مکانهایی رفت و آمد دارند؟

جهانگردان در طول روز ها برای دیدار از برج معروف لندن به این مکان هجوم می آورند ، میان حصار و دیواره قدیمی برج می گردند از اسلحه خانه با تجهیزاتش ، شمشیرها و سپرهایش دیدار می کنند و در نهایت شگفتی و تحسین در برابر سنگها گرانبهای درخشان و جواهرات پر تلالو گنج خانه از رفتن باز می مانند . ولی شبها راهروها و پله های این قصر قدیمی وچند صد ساله غرق در سکوت و آرامش می شود ، تنها نگهبان به طور منظم گشتهای خود را انجام می دهند آنها تعریف می کنند که هنگام گشت زنی گاه گاه پدیده منحصر به فردی را مشاهده می کنند.

 پیکری انسان گونه با ظاهری نامعلوم و مبهم ، که نور سفید خفیفی ، معلق در هوا و در سکوت کامل این سو و آن سو   می رود . آنها می گویند که این شبح به خصوص در شبهای سرد و تاریک و گرفته ، دیده می شود و در نگاهی دقیقتر انسان می تواند تشخیص دهد که این شبح ،  پیکر و اندام زنی است که لباس مجلل و با شکوه در بردارد و سر خود را زیر بازوی راستش حمل می کند.

می گویند این شبح ، روح (آن بولین) است . او دومین همسر شاه انگلیستان هانری هشتم و مادر ملکه مشهور انگلستان الیزابت اول بود . هنگامی که شاه از او بیزار و متنفر شد ، دستور داد او را به اتهامهای واهی و در برج قصر زندانی کنند ، و در سال 1536 به دستور شاه سر او را از بدن جدا کردند . روح این زن از آن زمان تاکننون آرامش نیافته است .

در انگلستان برخورد با ارواح مسئله شگفت و غیر معمولی نسیت . اتفاقأ جزایر بریتانیا ،  به عبارت دیگر انگلستان ، اسکاتلند و ایرلند به خاطر قصر ارواح و خانه نفرین شده بی شمار معروف است .

چنین است که به ظاهر شبح یک زن جوان در میان ویرانه های ( خانه راثپیک )در کنت نشین ( راس کامون )  درایرلند این سو و آن سو می رود ، می گویند این زن را برادرش زنده دردیوار های قطور این خانه دفن کرده است ، زیرا او عاشق مردی بیگانه که دین دیگری داشت ،  شده بود.

قصر اسکاتلندی ( گلامیس ) در نزدیکی شهر ( داندی ) از سده سیزدهم میلادی پای برجا مانده است .این قصر با برجهای کوچک زیادی که دارد و برج و باور و شاه نشین هایی که در سده هفدهم میلادی به این قلاع دفاعی افزوده شده ، است نمونه کامل قصر ارواح ، به ویژه درپاییز مه آلود است. چنین نقل می شود که دراین مکان شبح یک هیولا که نیمی انسان و نیمی دیگر حیوان است ، در میان تالارها واطاقهای قصر در گردش است .

می گویند در عبادتگاه قصر ، روح (بانوی خاکستری) در رفت و آمد است که مربوط به ( بانو گلامیس ) است که در سال 1540 به اتهام جادوگری در آتش سوزانده شد . یکی از مشهور ترین خانه های ارواح (کشیش نشین بورلی ) در ایالات ( اسکس ) انگلستان بود – این مکان ( مخوفترین خانه درتمام انگلستان ) – به شمار می آمد ، می گویند به ظاهر دراین مکان دهها سال روح یک راهبه به صورت ( جن آزارگر ) خود را نشان می دهد : البته او به صورت شبح یا پیکر ظاهر نمی شد ، بلکه کلید ، سنگ یا سکه هایی را داخل اطاقها پرتاب می کرد ، مایعات را به جوهر تبدیل می کرد ، حضور خود را با تلنگر زدن و در زدن اعلام می کرد و 

اجسامی را ناپدید می کرد . این مکان در یک آتش سوزی به طور کامل نابود شد . در حال حاضر غنیترین خانه از نظر حضور اشباح و ارواح در انگلستان خانه اربابی ( سانفورد ارکاس ) در کنت نشین ( دورست ) است . بنا به اظهار مالکان این مکان ، 14 روح وشبح گوناگون ، از جمله شبح  یک سگ شکاری سیاه در این خانه به طور دائم در حرکت و رفت و آمدند.

روح چیست ؟ 

اعتقاد به ارواح پدیده ای بسیار قدیمی و جهانگیر است . نویسنده رومی « پلینی پسر » که در سال 113 میلادی فوت کرد ، در نوشته های خود از شبح روح مانندی خبر می دهد ، که در غل و زنجیر در خانه ای این و سو آن و سو می رود و سپس در زمین ناپدید می شود . بعدها هنگامی که در این مکان زمین را کندند ، اسکلتی را که زنجیرهای زیادی به دور آن پیچیده شده بود ، در آنجا یافتند .

در عربستان روح کشته شدگان را عفریت می نامند : این ارواح برای گرفتن انتقام از قاتلان خود ، باز می گردند . بر عکس «جن ها »‌موجوداتی نیرومندند، که تحت شرایطی دستورهای آدمیان را اطاعت می کنند ، « روح چراغ جادو » که از حکایتهای مربوط به « داستانهای هزار ویک شب »‌ است ، یک جن بود . در کشور چین مردم میان « شن»‌یعنی ارواح خوب و شایسته احترام پیشینیان خویش ، و «کوی»‌ارواح شیطانی تاریکی که بدبختی می آورند ، فرق می گذارند.

و آن طور که میگویند احساس برانگیزترین  اروح شاید ارواح ژاپنی اند ، که در آنجا در گورستانها یا درخانه های قدیمی در آمد و شد هستند ، آنها اعضایی ناقص و معیوب اندامها و پیکرهایی کج و معوج و بد شکل و گاهی با جراحاتی عمیق دارند . ولی گزارشها و خبرهای مربوط به ارواحی که قرنها در یک مکان به خصوص ظاهر می شوند، تنها اخبار و گزارشهای مربوط به ارواح نیستند . از قرار گاهی اوقات نیز روح در گذشتگان درست در لحظه وداع با زندگی این دنیا در برابر یکی از دوستان یا خویشاوندان نزدیکشان ظاهر می شود . یا این که این ارواح هر زمان که قرار است حادثه مرگ آفرین و یا اتفاق بدی پیش آید ، ظاهر می شوند.

اعتقاد به ارواح بستگی تنگاتنگی با این عقیده دارد که انسان پس از مرگش به شکل دیگری به زندگی ادامه می دهد – اگر چه زندگی او فیزیکی نیست ، ولی به هر حال روح او به زندگی ادامه می دهد : اندیشه اش و احسا سش ، آرزوها و امیدهایش . این باور بسیار بسیار قدیمی است و در ادیان بسیاری می توان آن را یا فت .

در آئین مسیحیت نیز چنین آموخته می شود که ارواح پس از مرگ به بهشت ( یا به جهنم ) می روند.  بنابر این ، این اندیشه چندان هم دور از ذهن واقع نمی شود که ارواح مردگان پس از جدا شدن ازبدن 

مستقیم به هدف خود نمی رسند ، بلکه برای زمان معینی در یک قلمرو و بینابین ، « برزخ »‌یا جهان دیگر به سر می برند ، می گویند تحت شرایط ویژه ای از جمله بخصوص اگر آنها با زوز و جبر به دامن مرگ  افتاده باشند ، با جهان زندگان در ارتباط باقی می مانند .

چنین است که می گویند تمام خدمه کشتیهایی که به خاطر جنایتکاری و اعمال بدشان و یا  لعن و نفرین به نا آرامی ابدی مجازات شده اند ، بر کشتیهای ارواح ا ز میان دریاها بادبان ها را می کشند و عبور می کنند . معروفترین داستان در این باره افسانه کشتی ارواح ( هلدیهای سریع ) است ، که می گویند به مجازت اعمال و نفرینهای کفر آمیز از سال1641 در اقیانوس اطلس جنوبی نزدیک دماغه امیدینکاین سو آن سو سرگردان است . وای به حال آن کشتی که در طوفان با این کشتی اراح برخورد کند : بزودی غرق خواهد شد .

چگونه برای برقراری تماس با مردگان تلاش می کنند؟

نزدیک به میانه سده گذشته پدیده ای که در اصطلاح (احضار ارواح) نامیده می شود ، در آمیریکا و اروپا رایج شد . در این کار تلاش می شود با کمک انسانهایی که استعداد خاصی دارند و آنها را (رابط ) یا( مدیوم ) می خوانند ، ارواح احضار و پرسشها از آنها به عمل آید . نخستین ارتباط با روح در10فروردین 1228شمسی ( 31 مارس 1848 ) در یک خانه ارواح در نزدیک نیویورک به وقوع پیوست .

ساکنان آن خانه ، خانواده فاکس ، به طور دائم ، در شب صدای کوبش در و تقته های را می شنیدند . یکی از دو دختر این خانواده یک شب به خود جرات داد و در تاریکی شب صدا زد هر کار که من انجام می دهم شما هم انجام دهیدو پس از آن چهار بار دست ها را به هم زد . بلافاصله با صدای چهار بار کف زدن از تاریکی جواب داده شد . هنگامی که او پرسید (آیا تو یک آدم هستی ؟ )پاسخ او سکوت بود . وقتی که او پرسید اگر روح هستی ، پس دو بار دست بزن ، صدای دو بار کف زدن در فضا طنین افکنید .

اگر گزارش را خیلی زود در روزنامه (هرالد تریبون ) نیویورک درباره دو خواهر خانواده ( فاکس )

انتشار یافت ، باور کنیم ، نخستین تماس و ارتباط گفتاری با آن دنیا به این ترتیب آغاز شد.

بدیهی است که این گزارش موجی ازادعاهای مربوط به سحر و جادو ارواح را برانگیخت ، واکنون مدیوم از تمام نقاط خود را معرفی می کردند و قابلیتهای خود را دراین زنمینه به رخ می کشیدند . به زودی انجمنهای  احضار روح تشکیل شد ، و میان مردم رایج شد که  ( سیانس ) هایی ( این واژه از زبان فرانسوی گرفته شده و معنای ساده آن جلسه است ) را برگزار کنند – که البته منظور آن است که شرکت کنندگان در جلسه تلاش می کنند با کمک یک فرد واسطه ، ارواح را احضار کنند وبه این ترتیب سفیرانی از دنیای دیگر پذیرا شوند .

ارواح مردگان در این جلسات حضور خود را با ایجاد صدا و بلند کردن اجسام نشان دهد . آنها اغلب جزئیاتی  از زندگی شخصی مرده را می دانستند ، که هیچ فرد زنده نمی توانست آن اطلاعات را داشته باشد   گاهی آنها پیامهای خود را با کمک وسایل تکنیکی نیز می فرستادند . وسیله ای که در این زمینه بسیار مورد علاقه بود ، تخته احضار روح یا به اصطلاح ( تخته وی یا )  بود واژه ( وی یا ) از ترکیب واژه ( وی ) در زبان فرانسوی و ( یا ) از زبان آلمانی ، گرفته شده است و هر دو به معنی ( بله ) شکل گرفته است . این تخته از 38کارت یا ورق تشکیل می شود ، که آنها را صلیب وار میچینند . 26کارت هر یک ، یکی از حروف الفبای ( لاتین ) را بر خود دارد . 10کارت ارقام 0تا9 را نشان می دهند و دو کارت آخر واژه های ( بله ) یا ( نه ) را نشان می دهد . در وسط تخته یک استکان یا لیوان شیشه ای به طور وارونه قرار دارد . شرکت کنند گان در جلسه به دور میز می نشینند و پرسش خود را برای روح احضار شده از جهان دیگر مطرح می کنند ، و هر شرکت کننده انگشت اشاره خود را بر روی لیوان می گذارد . شرکت کنندگان در این جلسات ، چنین عقیده دارند که لیوان در اثر حرکات  غیر ارادی که توسط روح هدایت می شود به سمت یکی از ورقها به حرکت در می آید و به این ترتیب پاسخ سوال مورد نظر را می گیرند .

برخی از واسطه ها حتی ادعا می کردند که آنها می توانند طی جلسه احضار ارواح خوانده شده از جهان دیگر را ، قابل دیدن کنند – آن هم به شکل توده لرزان خاکستری سفید ، که آن را ( اکتوپلاسم) است . البته چون اکتوپلاسم در برابر نور خیلی حساس بود ، بنابر این باید مکان جلسه را به طور کامل تاریک می کردند .

در ظاهر ( مکتب اعتقاد به احضار روح ) یکی از نیاز های عمیق و درونی تعداد بسیاری زیادی از مردم را بر آورده می کند ، زیرا در غیر این صورت این مکتب این چنین موفق و فراگیر نمی شد . برای بسیاری از اشخاص ، این فکر که با خویشاوندان  وفات کرده خود بتوانند بار دیگر تماس پیدا کنند ، بسیاری تسلی بخش است ، نیز برخی از دانشمندان در این مکتب زمینه پژوهش هیجان انگیز جدیدی را می دیدند که از امکانات غیر قابل پیش بینی برخوردار بود .

سحر و جادوی ارواح را تا چه حد می توان جدی گرفت ؟

به هر حال در این میان ، معلوم شده است که بسیاری از این واسطه در واقع انسانهای شیادی بوده اند که از زور باور همنوعان خویش سود می جسته اند ( درباره تعداد  بسیاری زیادی از واسطه نیز می       توان همین گمان را برد ، ولی نتوانست جرم آنها را محکوم کنند ) تعدادی از این افراد به کلاهبرداری و شیادی خود اعتراف کردند . اغلب آنها از وسایل تردستی و شعبده بازی ساده ولی ماهرانه سود برداشت می کردند تا در جلسات اخضار روح  ، وجود و حضور ارواح را به شرکت کنندگان در جلسه با استفاده از تردستی وشعبده بازی نشان بدهند . بدیهی است که اغلب ، این دانشمندان نبود که راز چنین شیادی را بر ملا  می کردند ، بلکه شعبده بازان حرفه ای صورت می گرفت : آنها کلکها و حقه هایی را می شناسند که می توانند با استفاده از آن حتی در نور روشن صحنه نمایش ، برای مردم تردستی کنند و چیز هایی غیر واقعی را در آنها نمایش دهند ، آنها حتی اغلب چیزهایی بس حریت آورتر از آنچه را که واسطه ها قادر به انجام آن بودند ، بر صحنه نمایش به اجرا در می آورد . تنها یک مسئله آنها را متمایز می کند : شعبده بازان حرفه ای هیچگاه ادعا نمی کنند که برای کارهایشان از قابلیتهای ماورای طبیعی استفاده می کنند .

ولی تمام این شیادی و کلاه برداری به طور مسلم در باور و عقیده معتقدان به احضار ارواح و جستجو گران ارواح رخنه و سستی ایجاد نکرده است . درکتابهای مربوط  به احضار روح هنوز هم همواره به جلسات احضار ارواح قدیمی و پیشینی که موفقیت آمیز بوده اند به عنوان مدرک نمونه اشاره می شود  ،  ولی درباره  موارد  بسیارزیاد شیادیها و کلاهبرداریهایی که پس از آن از واسطه مشاهده و افشا شده است در نهایت شرمندگی به طور اصولی سکوت می شود .

مکتب اعتقادی به احضار روح به خصوص در ایالات متحده آمریکا به طور وسیعی گسترش یافته است . بنابر پژوهشی که دانشگاه شیکاگو چند پیش انجام داده است نزدیک به 40درصد آمریکا ییان براین باورند که به هر نحوی – مستقیم یا از طریق واسطه با در گذشتگان خود در تماس قرار دارند.

  امروزه این واسطه رادر آمریکا شبکه یا کانال می نامند ، زیرا به ظاهر آنها ( کانالهای انرژی )  را به دنیای دیگر باز می کنند . این روزها درآمریکا رواج یافته است که مردم به طور منظم به دیدار یک واسطه کانالی بروند.

ولی (( اگر بپذیریم مسئله احضار روح شیادی حقه بازی است )) پس اظهارات و شهادتهای واسطه های جهان دیگر بر چه بنیانی و اساسی صورت می گیرد ؟  اگر چه (( شکارچیان ارواح)) سالهای متمادی تلاش کرده اند ، تا در خانه های ارواح شاید پدیده های نادری باشند که ساکنان این خانه گزارش می دادند ، و حتی سعی کرده اند با کمک دوربین ، دستگاه ضبط صوت و مدارک غیر قابل انکار دیگر آنها را حتی الامکان به اثبات برسانند ، تا به امروز هیچگونه مدرک مورد تایید دانشمندان در زمینه که حتی یک مورد پدیدار شدن ارواح وجود ندارد . ولی این به معنی آن نیست که تمام آنهایی که تا کنون درباره مشاهده ارواح گزارش داده است آگاهانه دروغ گفته اند ( هر چند که به طور مسلم در صد بسیار زیادی از این گزارشها را باید به حساب دبدبه و مهم نمایی و شوخیهای گول زننده گذاشت ) احتمال بیشتر آن است که مغز این اشخاص موجب شده تا چنین پدیده هایی را در برابر جشمان خود ببینند ، یا به عبارت دیگر آنها چیزهایی را دیده اند  که تنها در تخیل و تصور آنها وجود داشته است .

امروزه این گونه پدیده ها را توهم می نامند ، وکسی که دچار این حالت می شود ، آنچه را که در وهم وخیال خود می پندارد ، به صورت چیزی که به راستی دیده است تصور می کند چنین توهم هایی را حتی می توان با مصرف قرص های ویژه ای طور هدف دار ایجاد کرد . ولی اینگونه توهمها بخودی خود در انسانهای مستعد این امر ، در زمانهایی که تحت فشار شدید روحی هستند – برای نمونه زمانی که یک فرد مورد علاقه آنها به شدت بیمار است – بروز می کند . واغلب اوقات ، اشخاصی که گزارش مشاهده ارواح را داده اند ، از نظر روحی درست در چنین وضعیتهایی قرار داشته اند . مسلم است که ساده لوحی اشخاص نیز نقش عمده ای را در پدیده مشاهده و احضار ارواح به عهده دارد . فرانک اسمیت ، معاون سر دبیر نشریه ( انسان ، افسانه ، جادو ) در لندن در سال 1970 با   تلاش و آزمایش ساده ، ولی بسیار آموزنده نشان داد که این نقش تا چه اندازه است .

 او روحی را با تمام مشخصاتش از قبیل مکان ظهور و رفت آمد ، شکل و شمایل ( شاهدان عینی ) و سرگذاشت روح از خود ابدا کرد و گزارش مربوط به آن را در نشریه اش انتشار داد . هیچ کس در این گزارش شک نکرد و طی یک سال این گزارش در هشت کتاب ظاهر شد ، که در برخی از آنها گزارش را بسیار آب و تاب داده بود . و بعد ها  هنگامی که گزارشگران از تلویزیونی سیل نامه ها دیگری از مشاهدات بعدی این روح به دفتر روزنامه سرازیر شد و به اصطلاح سبد سبد نامه به دفتر روزنامه  می رسید !

خدای بزرگ پشت و پناهتان باشد.

نظرات 4 + ارسال نظر
پرستو چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 22:18 http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

آپــــــــــــــــــــــــــــــــــم
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
------*♥*♥*♥*♥*♥*-----
-------- *♥*♥*♥* --------
----------- *♥* -----------
آپم

پرستو چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 22:54 http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

مرسیـــــــــــــــــــــــ از نظرت ایشالاء شما هم یه عشقه پاک نصیبت میشه
وا آقا مسعود چرا خودت نمیگی مگه قهری ؟؟

پرستو پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 00:08 http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلام دختر خالش امد گفت نتش قطعه
من در کل حرف شما رو ابلاغ فرمودم

پرستو پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 00:10 http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلام دختر خالش امد گفت نتش قطعه
من در کل حرف شما رو ابلاغ فرمودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد